کسب حلال و بازار سیاه
 
PM20
بزرگ ترین وبلاگی که توش همه چیز هست ا ز شیر مرغ تا جون ادمیزاد
 
شنبه 7 خرداد 1390برچسب:, :: 17:27 ::  نويسنده : دانشمند

عائله امام صادق و هزینه زندگى آن حضرت زیاد شده بود. امام به فكر افتاد كه از طریق كسب و تجارت عایداتى به دست آورد تا جواب مخارج خانه را بدهد. هزار دینار سرمایه فراهم كرد و به غلام خویش كه (مصادف ) نام داشت فرمود: (این هزار دینار را بگیر و آماده تجارت و مسافرت به مصر باش ). (مصادف ) رفت و با آن پول از نوع متاعى كه معمولاً به مصر حمل مى شد خرید و با كاروانى از تجار كه همه از همان نوع متاع حمل كرده بودند، به طرف مصر حركت كرد. همینكه نزدیك مصر رسیدند، قافله دیگرى از تجار كه از مصر خارج شده بود، به آنها برخورد. اوضاع و احوال را از یكدیگر پرسیدند، ضمن گفتگوها معلوم شد كه اخیرا متاعى كه مصادف و رفقایش حمل مى كنند بازار خوبى پیدا كرده و كمیاب شده است . صاحبان متاع از بخت نیك خود، بسیار خوشحال شدند و اتفاقا آن متاع از چیزهایى بود كه مورد احتیاج عموم بود و مردم ناچار بودند به هر قیمت هست آن را خریدارى كنند.

صاحبان متاع ، بعد از شنیدن این خبر مسرت بخش ، با یكدیگر همعهد شدند كه به سودى كمتر از صد در صد نفروشند. رفتند و وارد مصر شدند. مطلب همان طور بود كه اطلاع یافته بودند. طبق عهدى كه با هم بسته بودند بازار سیاه به وجود آوردند و به كمتر از دو برابر قیمتى كه براى خود آنها تمام شده بود نفروختند. مصادف ، با هزار دینار سود خالص به مدینه برگشت . خوشوقت و خوشحال به حضور امام صادق رفت و دو كیسه كه هر كدام هزار دینار داشت جلو امام گذاشت . امام پرسید: (اینها چیست ؟) گفت : یكى ازاین دو كیسه سرمایه اى است كه شما به من دادید و دیگرى كه مساوى اصل سرمایه است سود خالصى است كه به دست آمده .امام : (سود زیادى است ، بگو ببینم چطور شد كه شما توانستید این قدر سود ببرید؟) قضیه از این قرار است كه در نزدیك مصر اطلاع یافتیم كه مال التجاره ما در آنجا كمیاب شده ، هم قسم شدیم كه به كمتر از صد در صد سود خالصنفروشیم و همین كار را كردیم !

(سبحان اللّه ! شما همچو كارى كردید!، قسم خوردید كه در میان مردم مسلمان بازار سیاه درست كنید، قسم خوردید كه به كمتر از سود خالص مساوى اصل سرمایه نفروشید! نه ، همچو تجارت و سودى را من هرگز نمى خواهم ).

سپس امام یكى از دو كیسه را برداشت و فرمود: (این سرمایه من ) و به آن یكى دیگر دست نزد و فرمود: (من به آن كارى ندارم ). آنگاه فرمود:(اى مصادف ! شمشیر زدن از كسب حلال آسانتر است).

منبع: داستان راستان اثر شهید مرتضی مطهری



آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان 20pmبزرگ ترین وبلاگی که توش همه چیز هست از شیر مرغ تا جون ادمیزادو آدرس eq.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 5
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 6
بازدید ماه : 34
بازدید کل : 45737
تعداد مطالب : 45
تعداد نظرات : 20
تعداد آنلاین : 1

lvc ugl